همه ما بهصورت متداول از واژه هوش در زندگی روزمرهمان استفاده میکنیم. معمولاً وقتی میخواهیم کسی را تحسین کنیم میگوییم او فردی باهوش است. شاید مدیرتان به شما گفته باشد: «تو باهوشی! حتماً میتوانی از پس انجامدادن این پروژه بر بیایی.» گاهی اوقات هم شرایطی پیش آمده است که در توانایی و استعداد خود دچار تردید شدهایم. برای مثال ممکن است در دبیرستان معلم ریاضیتان شما را دانشآموزی باهوش توصیف کرده باشد؛ درحالیکه از نظر معلم ادبیاتتان شما دانشآموزی معمولی بوده باشید.
بنابراین، حتماً برای شما هم سؤال است که اصلاً هوش به چه معناست؟ روانشناسان و متخصصان هوش را چگونه تعریف میکنند؟ آیا معیار دقیقی برای سنجش میزان استعداد وجود دارد؟ فرد باهوش چه ویژگیهایی دارد؟ آیا ما هم جزو دسته افراد باهوش محسوب میشویم یا خیر؟ در ادامه این مقاله شما با مفهوم کلی هوش و استعداد، مهمترین اصطلاحات مربوط به آن و همچنین تصورات رایج اما غلطی که در مورد هوش وجود دارد آشنا خواهید شد.
هوش چیست؟
واژه هوش (Intelligence) و تعریف آن همواره برای روانشناسان موضوع پرچالش و بحثبرانگیزی بوده و تاکنون نیز تعریف جامع و کاملی که مورد توافق همه متخصصان باشد ارائه نشده است؛ زیرا این واژه پدیدهای انتزاعی را توصیف میکند که قابل دیدن نیست و نمیتوان آن را با ابزارهای سنجش معمولی اندازه گرفت. از طرفی، پیچیدگی مفهوم هوش و چندجانبهبودن آن باعث میشود که هر یک از دانشمندان و متخصصان از زاویه دید خود به این پدیده نگاه کرده و سعی در توصیف آن داشتهباشند.
برخی نظریهپردازان در تعریف هوش، آن را پدیدهای واحد و مشخص میدانند که توانایی فرد را برای یادگیری و درک مطالب مشخص میکند؛ اما عدهای دیگر باور دارند، هوش به معنای طیف وسیع و متعددی از استعدادها و مهارتهاست که به فرد کمک میکند در برابر محیط خود واکنشهای مناسبی نشان بدهد و مسائل مختلف را حل کند.
چالش دیگری که وجود دارد، بحث اندازهگیری دقیق هوش است. پدیده هوش را نمیتوان در همه انسانها بهصورت یکسان تعریف کرد. در تعیین میزان استعداد علاوهبر اینکه تفاوتهای فردی انسانها باید در نظر گرفته شود، عوامل متعددی از جمله ژنتیک، شرایط فیزیولوژیک، محیط فرهنگی و اجتماعی، شرایط خانوادگی و اقتصادی و بیشمار موارد ریز و درشت دیگر تأثیرگذار هستند.
البته با وجود تمام این پیچیدگیها و دشواریهایی که در تعریف هوش وجود دارد، بر مبنای آخرین تحقیقات و بهطورکلی میتوان هوش را مجموعهای از توانمندیها و ظرفیت ذهنی انسان دانست که به فرد کمک میکند بتواند یاد بگیرد، مهارت کسب کند، از آموزههایش استفاده کند، با محیط پیرامون خود ارتباط مؤثر برقرار کند، موانع و مشکلات را شناسایی کرده و برای آنها راهحل ارائه بدهد. در تعیین میزان استعداد هر فرد تواناییهایی مانند درک منطقی و قدرت استدلال، خودآگاهی، میزان تمرکز، حافظه، سرعت پردازش اطلاعات و … سنجیده میشود.
در مجموع روانشناسان برای پاسخدادن به این پرسش که هوش چیست، معیارهای زیر را پیشنهاد میدهند:
- توانایی سازگاری با محیط
- تفکر انتزاعی
- توانایی یادگیری
- قدرت استفاده از آموختهها برای حل مسئله
IQ چیست؟ تفاوت ضریب هوشی با هوش
وقتی در مورد هوش صحبت میکنیم، رایجترین باور نادرست این است که بیشتر افراد اصطلاح IQ را دقیقاً معادل هوش به کار میبرند. در واقع، IQ مخفف عبارت «Intelligence Quotient» بوده که معادل آن در فارسی «بهره هوشی» است.
در گذشته روانشناسان برای اینکه بهره هوشی فرد را بسنجند، از تستهای IQ استفاده میکردند. آنها براساس تعریف اولیهای که از مفهوم هوش داشتند و آن را پدیدهای کلی و یک توانایی عمومی میدانستند، تستهایی را طراحی کرده بودند. این تستها برای پیشبینی وضعیت تحصیلی دانشآموزان و بررسی استعداد تحصیلی آنها استفاده میشدند. البته ما امروزه میدانیم مفهوم هوش طیف وسیعی از تواناییها و استعدادها را در بر میگیرد که تستهای IQ تنها یک جنبه آن را به ما نشان می دهند.
وقتی شما تست IQ میدهید، متخصصان بر مبنای عملکرد شما در آزمون هوش عددی به دست میآورند که سن ذهنی شما است. این عدد بر سن شناسنامهای شما تقسیم شده و در 100 ضرب میشود و به این عدد نهایی IQ میگویند.
طبق این فرمول، اگر سن ذهنی فردی مساوی سن شناسنامهای او باشد، بهره هوشی او 100 است. برای مثال نوجوانی 15 ساله با نمره تست هوش 15، ضریب هوشی برابر با 100 دارد.
البته باید در نظر داشته باشید که متخصصان در تفسیر و تحلیل نتیجه این تستها بسیار احتیاط میکنند و معمولاً بازه عددی 90 تا 110 را طبیعی میدانند و چند نمره اختلاف در این عدد به معنای کمهوشی یا ناتوانی فرد نیست. همچنین، در کنار تست IQ از تستهای دیگری که جنبههای مختلفی از توانمندی افراد را نشان میدهند نیز بهره میبرند تا به یک جمعبندی کلی برسند. بنابراین، اصطلاح IQ دقیقاً معادل هوش نیست.
EQ به چه معناست؟ باورهای غلط درباره هوش هیجانی
EQ اصطلاح رایج دیگری است که حتماً شما هم آن را شنیدهاید و معمولاً آن را به معنای هوش هیجانی به کار میبرند که چندان هم دقیق نیست. امروزه مفهوم هوش هیجانی بیشتر با توانایی خودآگاهی و دیگرآگاهی جایگزین شده است؛ چراکه این اصطلاح چندان با نظریههای جدید هوش همخوانی ندارد. البته همچنان استفاده از اصطلاح هوش هیجانی در میان متخصصان متداول و کاربردی است.
هوش هیجانی (Emotional Intelligence) یا EI است؛ درحالیکه EQ (Emotional Quotient) بهره هیجانی را نشان میدهد. هوش هیجانی یعنی توانایی فرد در درک و تفسیر، نشاندادن، کنترلکردن و در نهایت استفاده مؤثر از احساسات. انسانها با استفاده از هوش هیجانی میتوانند احساسات خود را درک، بیان و کنترل کنند و همچنین احساسات سایر افراد را نیز درک کرده و واکنش مناسبی نشان بدهند. شخصی با بهره هیجانی مناسب میتواند:
- وضعیت روحی خود را بشناسد و توصیف کند
- از نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد
- اعتمادبهنفس داشته باشد
- تغییرات را بپذیرد و واکنش مناسبی نشان بدهد
- بحرانها و شرایط دشوار را مدیریت کند
- به احساسات دیگران توجه کند
- با دیگران همدلی کند
بنابراین، هوش هیجانی تأثیر بسزایی بر روابط اجتماعی فرد و موفقیت او در زندگی دارد.
متخصصان با استفاده از دو نوع آزمون خوداظهاری و سنجش علمکردی بهره هیجانی افراد را میسنجند. در آزمونهای خوداظهاری، شما متناسب با گزارههایی که در پرسشها میبینید، به رفتار خود امتیاز میدهید. برای مثال، به گزاره «من با استرس خوب کنار میآیم» میتوانید از طیف «همیشه» تا «هرگز» پاسخ دهید. آزمونهای خوداظهاری به دلیل سهولت در اجرا و امتیازدهی رایجتر هستند.
در آزمونهای سنجش علمکردی موقعیتی فرضی را برای شما توصیف میکنند و سپس از شما میخواهند پاسخ دهید که اگر در آن موقعیت قرار بگیرید، چه کار میکنید. سپس ارزیاب به پاسخ شما نمره میدهد. برای مثال، به شما گفته میشود مدیرتان چند دقیقه قبل از تمامشدن ساعت کاری مسئولیت جدیدی به شما محول میکند که باید حتماً همان روز انجام شود. شما هم کار مهمی دارید که باید به موقع محل کارتان را ترک کنید. واکنش شما چیست؟
تستهای هوش | معرفی آزمونهای سنجش بهره هوشی
تستهای هوش مجموعه آزمونهای استانداردی هستند که هر کدام با توجه به نحوه طراحی و هدف مشخصی که دارند میتوانند جنبههای خاصی از تواناییهای ذهنی و شناختی انسان را مورد ارزیابی قرار بدهند. تستهای هوش اگر به درستی و به کمک متخصصان انجام شوند به شما کمک میکنند تا استعدادها و قابلیتهای ذهنی خود را کشف کنید، نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید و در نهایت به درک بهتری از خودتان برسید. این موضوع باعث میشود شما بتوانید روی توانمندیهای خود سرمایهگذاری کرده و پیشرفت کنید. از این تستها معمولاً برای خودشناسی، مشاوره تحصیلی و هدایت شغلی استفاده میشود.
تستهای هوش براساس اینکه کدام نوع هوش را ارزیابی میکنند، به سه دسته کلی تقسیم میشوند:
- تستهای هوش عمومی
- تستهای هوش خاص
- تستهای هوش هیجانی
در ادامه به بررسی کاربرد هر یک از این تستها خواهیم پرداخت.
تستهای هوش عمومی
این تستها تواناییهای ذهنی عمومی شما را محک میزنند؛ مانند حل مسئله، قدرت تفکر منطقی و توانایی استدلال. به این تستها سنجش عامل G نیز گفته میشود که معیاری کلی از میزان و نحوه عملکرد فکری شما است.
تستهای هوش خاص
تستهای هوش خاص، همانطور که از عنوانشان نیز مشخص است، برای ارزیابی جنبه خاصی از عملکرد ذهنی انسان طراحی شدهند و نقاط ضعف و قوت فرد را در حوزه ذهنی مشخصی نشان میدهند؛ مانند خلاقیت، حافظه، سرعت پردازش اطلاعات، توانایی درک مطلب و … .
تستهای هوش هیجانی
در قسمت پیشین در مورد هوش هیجانی و انواع تستهای آن صحبت کردیم. این تستها مشخصاً با هدف سنجش بهره هیجانی فرد مورد استفاده قرار میگیرند و نه تعیین میزان IQ و … .
در میان انواع تستهای هوش که با هدفهای مختلف طراحی شدهاند، برخی از آنها پرکاربردتر و معتبرتر هستند؛ از جمله:
- تست هوش وکسلر
- تست هوش استنفورد بینه
- تست هوش رِیوِن
- تست هوش گودیناف (آدمک)
- تست هوش کتل
- تست هوش چندگانه گاردنر
البته این نکته را در نظر داشته باشید که هیچکدام از این تستها به تنهایی و بهصورت قطعی نمیتوانند میزان توانمندی و هوش شما را تعیین کنند. امروزه روانشناسان نگاه جدیدی نسبت به پدیده هوش دارند و طبق جدیدترین نظریههای هوش، نمیتوان انسان را از دید یک نوع هوش به طور کامل سنجید و قضاوت کرد؛ بلکه هر انسانی استعدادهای خاص و متمایز خود را دارد. برای مثال اگر در گذشته شخصی در تست IQ نمره 70 را کسب میکرد، او را کمهوش و دچار ناتوانی ذهنی میدانستند؛ اما امروزه این نمرات معیاری قطعی برای تشخیص هوش و اختلالات ذهنی محسوب نمیشوند.
سخن پایانی
حتی اگر معتبرترین تستهای هوش نیز از شما گرفته شود، نمیتوان عدد نهایی را کاملاً دقیق و بدون خطا دانست و نتیجه همه تستها تقریبی هستند. زیرا برخی افراد وقتی در شرایط آزمون قرار میگیرند دچار اضطراب میشوند و ممکن است دقت و تمرکز کافی نداشته باشند. حتی عوامل محیطی مانند مکانی که در آن آزمون میدهید نیز میتواند بر میزان عملکرد شما تأثیر بگذارد.
در نهایت، آنچه که اهمیت دارد این است که شما با مشورت فردی متخصص و با توجه به برآیند چند آزمون معتبر بتوانید تصویری کلی از ظرفیتها و استعدادهای خود به دست بیاورید و با تمرکز بر نقاط قوت خود بهترین مسیر ممکن را برای زندگی خود طراحی کنید و تا جای ممکن نقاط ضعف خود را نیز پوشش دهید.