جهانی شدن

جهانی شدن و چالش های آن

جهانی شدن و چالش های آن

جهانی شدن فرایندی است که به وسیله آن، رویدادها ، تصمیمات و فعالیت‌های انجام گرفته در یک قسمت از جهان نتایج تاثیرگذاری بر افراد ، گروه‌ها و جوامع در سایر نقاط می گذارد. در واقع، جهانی شدن روندی است پر قدرت که در فرصتی نسبتا کوتاه کشورهایی را که نتوانند خود را با آن تطبیق دهند پشت سر خواهد گذاشت، اما در صورت بهره برداری مناسب، جهانی شدن می‌تواند موجب توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترده کشورهای جهان گردد. (گیدنز[1]، 1990)

جهانی شدن و پیشرفت‌های صورت گرفته در حوزه‌ی فناوری، عرصه‌ی گیتی را به دهکده‌ای قابل دسترس برای بشر تبدیل کرده‌است (مک‌لوهان[2]، 2004)؛ به گونه‌ای که تنوع و تکثر ناشی از آن در حیطه‌های مختلف، تصمیم‌گیری و قطعیت در امور را با چالش روبه‌رو ساخته است. برخی شایع‌ترین مسئله‌ی پیشرو در قرن حاضر را گسترش نوعی حس پوچی[3] و تهی بودن در جوانان قلمداد کرده‌اند (دامون[4]، 2008).بحران هویت[5]، بی انگیزگی[6]، عدم درگیری[7] و تعهد، اضطراب و حتی بدبینی بیمارگونه (کلبی‌گری)[8]، از دیگر آفاتی است که به تبع ویژگی‌های یاد شده، در میان نسل جوان رواج یافته‌است (دامون، 2008).

جست‌وجوی معنا[9] در زندگی، از جمله مباحثی است که در حیطه‌ی روانشناسی نیز به آن پرداخته شده‌است. اندیشمند آلمانی، ویکتور فرانکل[10] را باید نخستین شخصی دانست که علم روانشناسی را به طور مشخص با این سازه آشنا نمود. به باور فرانکل (1984)، همه‌ی انسان‌ها در سخت‌ترین و بی‌معناترین شرایط زندگی خود نیز باز هم قادر به یافتن معنا برای ادامه‌ی حیات هستند.

انجام مطالعات و پژوهش‌های علمی حول معنایابی در زندگی، نقطه‌ی اوجی را در دهه‌ی 1960 تجربه نمود؛ با این حال، پس از گذشت چند دهه افول، بار دیگر در سال‌های آغازین هزاره‌ی سوم، این سازه توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده و در حال شکل دادن به نقطه‌ی عطفی دیگر است (برونک[11] 2014؛ مارتل و استگر[12]، 2016).

عدم توجه به بحث معنا در دهه های میانی قرن بیستم،  ریشه در تسلط ادبیات رفتارگرایی بر روانشناسی داشت؛  چراکه توجه به سازه های انتزاعی و درون ذهنی از این قبیل، امری رایج و مورد قبول تلقی نمی‌شد؛ با این همه، چرایی اقبال و روی آوری مجدد به این سازه در سالهای اخیر نیز، خود ریشه در امری پیچیده‌تر دارد که پرداختن به آن، مقصود اصلی نوشتار حاضر را بهتر روشن می‌نماید.

زندگی آتی اکثر جوانان در دنیای کنونی، مسیر حرکت نامشخصی را پی می‌گیرد و بسیاری از نقش‌های اجتماعی از نظر آنان، مورد تردید واقع می‌شود. از همین روی در روانشناسی تحولی، دوره‌ی جدیدی میان نوجوانی و بزرگسالی با عنوان پیش بزرگسالی[13] تعیین شده است که صفات یاد شده را در برمی‌گیرد؛ دوره‌ای که با وجود شرایط سنی ورود به بزرگسالی، منتظر برآورده شدن شرایط روانی و اجتماعی لازم می‌باشد (آرنت[14]، 2017).

Giddens [1]
McLuhan [2]
emptiness [3]
Damon [4]
identity crisis [5]
apathy [6]
disengagement [7]
cynicism [8]
meaning [9]
Victor Frankel [10]
Bronk [11]
Marta & Steger [12]
emerging adulthood [13]
Arnnet [14]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *